رابطه ی منحرفp1

Atossa Atossa Atossa · 1402/6/4 15:25 · خواندن 2 دقیقه

های گایز برو ادامه مطلب 💜

 

 

بچه ها ببخشید اگه یکم دیر شد چون فامیل کوچیکم  که گوشیتو بده میخام بازی کنم و اگه ازش می‌گرفتم گریه میکرد و شب ها هم که میخواستم پارت بدم مامانش می گفت لطفاً زود بخواب وگرنه پا میشه گریه میکنه و خیلی روی مخ بودن فامیلامون ولی خوشبختانه رفتن پارک که ساکتش کنن و کلا خواستم بگم که بریم برای داستان 

(علامت مری+علامت الیا_علامت کلویی #)

+ببخشید کلویی اما ما اینه نیستیم که داری باهاش صحبت می کنی 🤪.

#تقاص این حرفت رو پس میدی مرینت کاناس تگا😡😡.

+ببینیم تعریف کنیم کلویی 😌.

_هعی دختر خوب جوابش رو دادیا😆

+ما اینیم دیگه.

&خانم بوستیه:خب بچه‌ها درس شروع میکنیم اینجا........زینگ زینگ زینگ زینگ زینگ خب بچه ها زنگ خورد برای زنگ بعدی اما ده باشید، ام مرینت یه لحظه بیا اینجا کارت دارم.

+بله خانم بوستیه؟

&مرینت خانم مدیر بیرانس کارت داشت گفت که بهت بگم بری دفترشون.

+بله چشم الان میرم.(مرینت از اینکه می‌رفت پیش خانوم بیرانس استرس نداشت چون خانوم بیرانس دوست بچگی مادرش بود در دفترشون رو زد نشست) خانم بیرانس شما کارم داشتید؟

π بله مرینت لطفاً گوش کن.

+اوه بله خانم بیرانس راحت باشید.

πببین تو دانش آموز خیلی خوبی هستی مامانتم دوست بچگیم بوده ولی مدرسه یه مسئله خیلی جدی هست ولی اگه بخای روز اول دانشگاه هم دیر بیای من مجبور میشم اخراجت کنم ولی......

+نه خانم بیرانس لطفاً شما میخواید من رو توی روز اول دانشگاه اخراج کنید لطفاً شما.....

πمرینت مرینت بزار حرفم را بزنم من میخام مدیر خوبی باشم بخاطر همین ۳هفته رو تعطیل میکنم و توهم بخاطر اون ۳هفته اخراج نمیشی .

+وای خیلی شما مهربونیت ممممممممممممنننننننننووووووونننننننممممم💜

وقتی که از دفتر مدیر اومدم بیرون جیغ کوچکی زدم چون.....

خب بچه ها این پارت هم تمام شد تا پارت بعدی

بای بای لایک کامنت یادتون نره💜🖤