شغل پر در آمده💦 P⁷

شریک جرم ستی💚 شریک جرم ستی💚 شریک جرم ستی💚 · 1402/5/15 16:15 · خواندن 1 دقیقه

سلام سلام

 

بعد از نیم ساعت بلند شد و رفت... منم گرفتم خوابیدم....

چند ساعت بعد*

بعد از بیدار شدن بلند شدم و رفتم سمت در... خواسم بازش کنم به دیدم.... اوه! منکه ل*خ*ت*م....چطوری میخوام برم بیرون؟ برگشتم رو به اتاق و دیدم لباسام روی میزه! خدایا شکر!!!

لباسامو پوشیدم و رفتم بیرون از اتاق ..... وقتی در رو باز کردم دیدم پسره نشسته روی مبل آخر راهرو...

× خوب خوابیدی؟ 

+ آره ممنون

× خوبه ! بیا بشین پیش خودم....

+ باشه

× بیا ...

رفتم و نشستم کنارش.... یه دستشو گذاشت پشت گردنم و یه دست دیگه اش رو گذاشت روی ک*ص*م... داشتم از خجالت آب میشدم....

+آمممممم میتونم چند تا سوال ازت بپرسم؟

×بپرس

+خببب آممم اول از همه میشه بپرسم اسم شما چیه؟

×اسم من آدرینه... خببب سوال بعد 

+من چرا اینجام؟

× چون تو رو خریدم و تو ماله منی

+قراره با من چکار کنی

× خب راستش تو قراره دیگه با من زندگی کنی....    + اوهوووم

× میشه منم یه سوال بپرسم؟

+ باشه فقط...میشه دستتو بر داری؟

× اوه آره ب..باشه.... تو چند سالته؟

+ من.... ۱۸ سالمه

× چه مدرسه ای درس میخونی؟

( نویسنده: دلم میخواست بگم مدرسه حافظ جنوبی ولی پاریس حافظ جنوبی نداره🤣🤣)

+ مدرسه ی وسط شهر

× اوهوم ....خبب یه سوال دیگه بپرسم؟

+ بگو؟

× تو گشنت نیست؟

+ خب آممم آره ...خیلی

×پس بیا بریم عصرونه بخوریم

+ باشه....

× خببببیا بریم سر میز عصرونه...

رفتیم سر میز عصرونه و بله وااااو چه میزه بزرگ و پر مخلفاتی ... واااااو

بعد از عصرونه*

×خبببب دلت میخواد بریم گردش یا بریم توی اتاق؟

( نویسنده: حدس درستی زدی عزیز)

.......

پارت بعدددییییی